۱۳۸۸ مرداد ۲۰, سه‌شنبه

نامه ایی به اکبر هاشمی رفسنجانی

جناب رفسنجانی سلام
شاید مرا بشناسید اما دلیلی به معرفی نمی بینم چرا که من هم قطره ایی هستم از این دریای بی کران
آقای رفسنجانی
شاید هیچکس در جریانات اخیر نقش شما را نداشته است غوغایی که امروز شاهد آن هستیم دستپخت 20سال پیش شماست 14 خرداد 68 خاطرتان هست؟همان سالی که در تلویزیون هم مد شده بود که همه یک خاطره بگویند و شما با دو خاطره در مجلس خبرگان جناب خامنه ایی را یک شبه به آیت اللهی رساندید و رهبرش کردید؟و فراموش کردید حرف های خمینی را که می گفت خامنه ایی درک درستی از ولایت فقیه ندارد؟و باز هم فراموش کردید که چرا در طول 8 سال نخست وزیری میرحسین موسوی چرا خمینی یک بار هم حق را به خامنه ایی نداد؟یادتان می آید یار غارتان آن شب به شما گفت که می گویند فلانی حجتیه ایی است وشما خنده ات گرفت وگفتی ای بابا مورچه چیه که کله پاچه اش چی باشه؟و در جواب گفتید من که رییس جمهورم ونمی گذارم دست از پا خطا کند؟اما واقعا نکرد؟قتل های زنجیره ایی خاطرمبارکتان هست؟داستان کرباسچی چه طور؟یادتان می آید آقا مهدیتان راجع به کرباسچی چه گفت و شمارا به فکر فرو برد؟اما بازهم باورتان نشد که مار در آستینتان پرورش داده اید.
قیافه تان را در سال 76 خوب به یاد دارم از طرفی بسیارخوشحال بودید که محمد خاتمی رییس جمهور شده و نه محمدی ری شهری با آن افکار واپس گرا و از طرف دیگر ناراحت آن سیدی بودید که بسیار وامدار پدرش بودید چون سید را می شناختید که چقدر ماخوذ به حیاست و نگران بودید که شاید نتواند در مقابل این گرگان درنده دوام بیاورد که از کاری در این زمینه فروگذار نبودندداستان کوی دانشگاه را برایش پیش آوردند وسعید حجاریان را آنگونه ترور کردند و بعد هم روزنامه ها را به دست سلاخ معروف مرتضوی سپردند بازهم باور نکردید وقتی سید جز می زد و می گفت که انصار حزب الله از کجاخط می گیرند؟وداستان هر 9روز یک مشتک را برایتان گفت؟ مشکل شما این بود که همانطور که فائزه تان که به حق از تمام پسرانتان مرد تر است گفت این بود که اصلا ایشان را آدم حساب نمی کردید وچون عوام به شما هم امر مشتبه شده بود که همه کاره شمایید و خامنه ایی مترسکی بیش نیست دریغ از اینکه اگر به مرده هم...
جناب آقای هاشمی عزیز
سال 84 یادتان می آید؟که این بوزینه چگونه رییس جمهور شد؟و چون در شان خود نمی دیدید که نه با او مجادله کنید نه با اربابش کار را به خدا واگذار کردید؟
اما چهارسال گذشت و اکنون خدا کار را به شما واگذار کرده این داستان تمام امتحانی برای شماست -امتحانی الهی-خداوند به هرکسی توفیق جبرا مافات را نمی دهد شما خود این مار را در آستینتان پرورانده اید حالا کارش به جایی رسیده که برای ولی نعمت خود خط و نشان می کشد و سوسمارهایش به شما مجوز نماز جمعه را نمی دهند واقعا تقوی کیست که جرات می کند شما را از شرکت در نماز جمعه منع کند
جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی
خداوند کلید قفل آزادی مردم از دست این کودتاچیان را مدتی در دست شما قرار داده نمی دانم چه باید بکنید اما یقین دارم که خوب می دانید تعلل نکنید که بس حرام است نامه ی شیخ را خواندید؟امروز تجاوز می کنند و فردا شاید کبابمان کنند
دوست عزیزم آقای هاشمی
شما هم در مقابل خداوند و هم در مقابل مردم ایران مسئولید
نکند یک وقت مصالحه کنید.نداها و سهراب ها و همه ی جوانهای این مرز و بوم چشمشان به شماست تا دیر نشده برگ آس خود را رو کنید همان برگ آسی که زمانی که کتاب قلعه حیوانات از طرف آن مرحوم بهتان هدیه شد؛ کنار گذاشتید نگویید که هنوز وقتش نیست که اگر کمی تعلل کنید سرنوشت سنوبال قلعه ی حیوانات نصیبتان می شود یک بار دیگر شیر بودنتان را به اثبات برسانید تا شغال هایی مانند تقوی و احمدی خاتمی وآن جنتی و یزدی که به حق مرحوم بهجت راست می گفت که یک د و ی با یزید تفاوت دارد حساب کار دستشان بیاید
آقای هاشمی
یادم می آید شهرام ناظری بسیار مورد پسندتان بود پس به اشعارش گوش کنید که می گفت ؛ایران کهن در خطر افتاده خبر شوشو؛آقای رفسنجانی دیر بجنبید در بهترین شرایط سرنوشت منتظری در انتظار تان است که بعید می دانم با آن کینه ی شتری که از او سراغ دارم به این کار بسنده کند؛
والسلام

۳ نظر:

  1. سلام،
    برگ آس آقای رفسنجایی چیه؟ چیزی که باید رو بشه

    مطمئن هستید چنین برگ آسی اصلاً وجود داره؟

    پاسخحذف
  2. خدا وکیلی راهنمائی کن خو

    پاسخحذف
  3. با عرض سلام
    بعد از مدتها مقاله ای واقعبینانه از شرایط اکنون سیاسی در ایران مشاهده کردم . واقعیت چیزی جز این نیست اما سرنوشت سنوبال و داستان قلعه حیوانات تنها مربوط به آقای رفسنجانی نیست بلکه مربوط به تمام خط فکری و جریانی است که به افکار آقای خمینی نزدیک بود منظور بخش بیشتر مراجع دینی و مردان سیاسی همزمان با ابتدای انقلاب می باشد مانند نظیر آقای منتظری وبهجت وکروبی ونظیر موسوی و خاتمی و همچنین نظیر محسن رضایی میباشد که توسط جریانی جدید و جوان که به مراکز قدرت آقای خامنه ای وصل می باشند به مبارزه طلبیده شده اند.و اتفاقا این جریان دارن آخرین قطعات پازل رو کنار هم می گذارند و تا آخر بازی چیزی باقی نمانده است و این انفاقی است که بارها و بارها در تاریخ سیاسی دنیا روی داده است و صد البته در آینده ای نزدیک نتیچه ای جز ضعف و نابودی برای کشور ایران نمی توان متصو بود . اما تنها و تنها یک راهکار یا یک توصیه می توان به جریان ضعیف (همان سنوبال که فرصت براش خیلی تنگ است ) کرد تا بتواند کشور وارزشها شو پاس بداره و آنهم نیرویی است که صد البته جزئی از ماهیتش هست و آن مردم کشورش و یه خصوص جوانان این مملکت است که نشان داده اند در صورت حمایت قادرند همه حلقه های زنجیر رو تشکیل بدهند تا به کمک سنوبال کشور ایران را از نابودی نجات دهند .فرصت برای جریان ضعیف خیلی کم است و اگر در یک سال آینده به کمک حرکت عظیم مردم و تمام رسانه های غیر حکومتی پازل بازی رو به هم نریزند متاسفانه سرنوشتی شبیه خیلی از انقلابها و حرکت های مردمی خواهند داشت .

    پاسخحذف